گزیده ای از خاطرات آیت الله سیّد علی غیوری (ره) درباره امام خمینی رحمة الله علیه
سکینه و وقار چشمگیر امام
از سال ۱۳۲۸ شمسی در قم و آن زمان که ایشان در صحن مطهر حضرت معصومه(س) تدریس می فرمودند؛ ولی بنده هنوز لیاقت شرکت در درسشان را پیدا نکرده بودم، با چهرۀ نورانی و ملکوتی حضرت امام (قدس سره) آشنا شدم. از همان روزهای اول دلم مملو از محبت و علاقه به ایشان شد و همواره از خداوند منان می خواستم که زنده باشم و آینده درخشان او را خود به چشم ببینم. به دل من گذشته بود که حضرتشان در آینده از مراجع بزرگ تشیع خواهند بود. آن بزرگوار در نماز مرحوم آیت الله العظمی بروجردی رضوان الله تعالی علیه شرکت می فرمودند و گاهی هم مدرسه فیضیه در نماز آیت الله حاج سید محمد تقی خوانساری(ره) و آیت الله العظمی اراکی (ره) حضور به هم می رساندند. سکینه و وقار و نگاههای عمیق، چیزی بود که در اولین برخوردها با آن حضرت به چشم می آمد.
ابعادی از عبودیت و عرفان
در یکی از جلسات خصوصی که به محضرشان شرفیاب شدم، صحبت از دعا شد. از مجموع فرمایشات ایشان، بنده علم پیدا کردم که سالهای متمادی زیارت عاشورای ایشان ترک نشده و همچنین چندین سالی که عراق بودند، زیارت امیرالمؤمنین علیه السلام را هر شب ساعتی معین انجام می دادند و بسیار کم اتفاق افتاد که شبی را ترک کنند. زیارت جامعه و امین الله را زیاد می خواندند. به هنگام قرائت قرآن بسیار مؤدب می نشستند و درآیات قرآن بسیارعمیق می شدند و بسیار مقید بودند که روزهای سوگواری در مجالس روضه شرکت کنند.
درک مطالب پشت پرده
از اخبار معمولی از اخبار خارجی و داخلی و افراد برجسته سیاسی و مطبوعات آنچه فرصت داشتند، استفاده می کردند و علاقه مندانی داشتند که اخبار برجسته دنیا را به ایشان منتقل می کردند. و با آن ویژگی خاصی که در ایشان بود، مطالب پشت پرده را از همان اخبار معمولی می فهمیدند. کاری را با شبهه و تردید شروع نمی کردند در مشاوره ها مطالبی که عنوان می شد امام کاملاً یکپارچه گوش و فکر بودند. اگر نظرات و پیشنهادها به نظر صحیح بود، تسلیم و اگر به نظر درست نبود، با استدلال و برهان رد می کردند و با نهایت قاطعیت نظرات خودشان را مطرح می فرمودند و هیچ گاه کاری را با شبهه و تردید شروع نمی کردند.
نمونه تواضع و وقار
در مسیر از خانه به محل درس، سعی می کردند کسی پشت سر ایشان حرکت نکند، اگر صدای کفشی می شنیدند، می ایستادند و می فرمودند که آقا بفرمایید. و هیچ گاه حاضر نمی شدند کسی پشت سرشان حرکت کند. با نهایت متانت و وقار حرکت می کردند، این طرف و آن طرف نگاه نمی کردند، همیشه در حرکت پیش پایشان را نگاه می کردند. عوامل شادی بخش وقتی می دیدند رفع گرفتاری از انسانهایی یا انسانی شده بسیار خوشحال می شدند و آن زمان که اکثریت قریب به اتفاق مردم در برابر طاغوت می ایستادند، زیاد شاد می گشتند.
چهار سال و نیم درس، فقط دو روز تعطیلی
حقیر در تمام عمرم کسی را منظم تر از امام ندیده ام. حدود چهارسال و نیم یک دوره اصول ایشان که شرکت داشتم فقط دو روز تعطیلی از ایشان دیدم. سعی می فرمودند دقیق سر وقت تشریف بیاورند. گاهی که ساعت های ما خوابیده بود، روی آمدن ایشان کوک می کردیم. من در طول عمرم از ایشان کسی را منظم تر ندیده ام، تمام کارهایشان دقیق و منظم بود.
یک بار هم ایشان را ترسان ندیده ام
در طول عمرم کسی را شجاعتر از ایشان سراغ ندارم. برای یک بار هم در طول مدتی که خدمتشان بودم، ایشان را ترسان ندیدم، اگر مطلبی را تشخیص می داد که وظیفه است تا سر حد شهادت دنبال می کردند و با قاطعیت و بدون هراس از پیش آمدهایش، دنبال می نمود.
ساده زیستی حضرت امام
در ساده زیستی زبانزد خاص و عام بود و حتی المقدور در زندگیش سعی داشت ساده تر از توده مردم زندگی کند و همواره از زیاده روی پرهیز داشت.
…به قدری به مادیت بی اعتنا بودند که بنده در طول عمر ندیدم کسی را اینچنین بی اعتنا به مادیت.
کتاب صحیفه دل (جلد ۱)